بابای خوب دنیا
سلام نیازم
پاره ی بهشتی مامان
چند روز پیش یه بغض سنگین راه گلومو بسته بود همش به زایمان و سختی های بعدش فکر میکردم خیلی حالم گرفته بود وقتی بابا ازم پرسید چی شده و براش گفتم خاطره سختی های گذشته اذیتم میکنه تو رو بلند کرد گرفتت سمت من و گفت به نیایش نگاه کن - داشتی به من نگاه میکردی و میخندیدی- گفت داره سنگین تر میشه داره قد میکشه این یعنی این که داره بزرگ میشه یعنی اگه تو گذشته سیر کنی لحظه های شیرینی رو از دست میدی خندیدناش شیطنتاش بغض کردنش شیر خوردنش تو سر اسباب بازی زدناش دمرشدناش غلت زدناش و کلا لحظه لحظه کودکیش داره مثل صفحه های کتاب مقابل چشممون ورق میخوره و حیفه حواسمون به این لحظه ها نباشه حیفه که از لذت هر لحظه داشتنش بی بهره باشیم و حق با بابایی بود.... بابایی درست میگفت.
امروز 17 تیر 93 روزگرم تابستان و ماه رمضان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی