بدون عنوان
سلام نیایشم
مامانی خوشگلم ببخش که خیلی وقته نتونستم بیام وبتو آپ کنم
تقصیر خودته مامانی ... همه ی وقتم مال خودته
دیشب یه اتفاق خیلی قشنگ باعث شد بیام و برات بنویسم تا خاطره سازی کنم.
قشنگ مامان دیشب نصف شبی بیدار شدی خودتو کشوندی به بابایی و بازوی بابایی رو بوس کردی... منم تماشاچی این مهربونیات بودم... تماشاچی این صحنه های قشنگ که دلمو تا هرکجا میبره.... اینا قیمتی ترین لحظات زندگی منن... اینا با هیچ چیز دیگه ای قابل مقایسه نیستن... تو رو باید داشت... تو رو باید نفس کشید ... باید جرعه جرعه نوشیدت.... میخواهمت تا همیشه ی روزهای بودنم
امروز 14 دی 93
من الان محل کار جدیدمم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی