ماه کامل من
سلام نازدونه ی مامان
امروز نه ماهت تموم شد مامانی خوشگلم نه ماهگیت مبارک پرنده ی خوشبختی من
مامانی این روزا خیلی بزرگتر شدی شیطون تر شدی همه چی باید همونجوری باشه که شما میخوای و گرنه هیچ چی نمیتونه آرومت کنه ....دیگه با لحن جدی ما هم لب ورمیچینی و گوله گوله اشک میریزی که با کلی دردسر بهت ثابت کنیم شوخی کردیم تا بالاخره رضایت بدی و آروم شی... مامانی قربون خنده هات بره که اینقدر دلبرانه میخندی
راستی مامانی یه چیزی که نگرانم کرده اینه که تازگیا کف دستت پوسته پوسته میشه و من دارم غصه میخورم آخه پوستت خیلی نازکه میدونم کف دستت حساس شده و داری اذیت میشی... ای کاش خوب میشد
عشق کوچولوی من الان که دارم برات مینویسم سرکارم و شما خونه ای و احتمالا در خواب نازی الهی فدات بشم مامانی که وقتی میخواستم بیام بهم چسبیده بودی و از بغلم جدا نمیشدی امروز دلم نمیخواست بیام سرکار میخواستم پیشت باشم ولی مجبور بودم مامانی آخه مرخصی ندارم عزیزم
ولی خیلی دوست دارم مامانی خوشگل من
دوباره مبارک نه ماهگیت ماه کامل من
امروز هفده تیر 93 یک روز گرم تابستونی