ای از من و بیرون از من
سلام نیایشم
پاره بهشتی من
چند روزیه که رفتی توی نه ماهگی مامان جونم
مبارکت باشه دلبرکم
وروجکی شدی مامانی برا خودت دیگه
خودت راحت میشینی و با اسباب بازیات بازی میکنی
جلو آینه یه نگا به تصویر میکنی به نگا به من و غش غش میخندی
از همین الان معلومه که یکدنده ای و حرف حرف خودته
یه وقتایی شیطنت از چشمات میباره
عاشق دمر بودن و دمر خوابیدنی
عکس نی نی یا خود نی نیا رو که ببینی ذوق میکنی و چشم ازشون بر نمیداری
هنوز دندون نداری
قصد چهار دست و پا رفتن هم نداری فقط اگه چیزی رو بخوای خودتو میکشی تا بهش برسی
مامانی این روزها با شتاب میگذرن .... میخوام بیشتر از این از داشتنت لذت ببرم
لذتی بکر و بی نظیر مثل استشمام هوای دم صبح در ترنم باران بهاری
چقدر ناب ....... چقدر روح افزا
هنوز هم وقتی می شنوم بچه ای به دنیا میاد شیرینی اولین روزهای داشتنت مستم میکنه
دوست دارم ای از من و بیرون از من
امروز بیست و یک خرداد 93
فردا ولادت آنکه محتاج آمدنش هستیم... محتاج ظهورش