این روزهای دلبرانه
سلام نیایش ناز مامان
جونم برات بگه مامانی که اولا امروز عید قربانه و قبل از هر چیز عیدو بهت تبریک میگم.
بعدشم بهت بگم این روزها خیلی پر التهابه برای من مامان جونم... داریم به روز تولدت نزدیک میشیم گلم.
پیشاپیش تولدتم مبارک باشه عروسک قشنگ من.
ایشالله همه ی روزهای زندگیت پر از شادی و خوشحالی باشه نازگلکم.
این روزا من و بابایی در تدارک سفر به شمال هستیم که اونجا برات تولد بگیریم...
یه دو روزی درگیر دوخت لباس مخصوص تولدت بودم مامانم. دامن توتو، هد، پاپوش و بادی با تم رنگین کمان. خیلی عالی شد مامان و مهمتر این که من خیلی لذت بردم از این کار... همین که تصور میکردم پاره ی تنم میخواد اون لباس رو تن کنه خلاقیتم برا زیبا شدنش بیشتر میشد و تمام این حسای قشنگ دسته به دست هم داد تا یه کار عالی، قشنگ و بی نظیر از آب دراومد.... واااااااااای خداجونم ممنونم از این همه حسای خوب
چهار پنج روز پیش هم من و بابایی پس از تحقیقات بسیار در دنیای واقعی و مجازی بالاخره یه دوربین توپ خریدیم برا ثبت کودکانه های شما. ایشالله همیشه لبخند و لبخند و لبخند باشه که این دوربین از لحظه لحظه های شما خاطره سازی میکنه.
دعا کن مامان سفرمون به سلامت باشه و حسابی بهمون خوش بگذره من بیتابم مامان
امروز 13 مهر 93