نیایش مننیایش من، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

نیایشم: پاره ی تنم

اندر حکایت اولین روز مادر

1393/2/9 16:23
نویسنده : مامان
121 بازدید
اشتراک گذاری

نیایشم امسال مامانی برا اولین بار روز مادر، مادر بود و جالب این که با روز تولدم همزمان شده بود و من این همزمانی رو خوش یمن میدونستم.

اون روز یکشنبه بود و یه روز غیر تعطیل و بابایی طبق معمول باید میرفت سرکار

ولی........ ولی ظهر زودتر اومد خونه ولی نه دست خالی با یه گل سه شاخه *به نیت ما سه تا*خیال باطل و صد البته کیک تولدهورا 

تا اینجا که غافلگیر شدم چون پیش بینی نمیکردم.

بعد رفتیم اداره ی من برای تعیین تکلیف مرخصی سه ماهه... بعد بابایی گفت از ساعت 10 صبح مرخصی گرفته، من گفتم از 10 تا حالا چیکار میکردی؟؟؟؟؟

گفت: هووووووووووووووووم...........چیییییییییییییی.... ده ه ه ه ه 

فهمیدم نمیخواد جواب بده... خلاصه رفتیم پارک خواجو ناهار مهمون بابایی... جوجهخوشمزه

بعدش رفتیم کادوی روز مادر دو تا مامان جونو خریدیم و اومدیم خونه که...........

اومدیم خونه که بابایی کادوی تولد مامانی رو داد اونم دو تا از طرف خودشقلب و یکی از طرف شما قلب

یه جفت کفش مهمونی و یه جفت هم برای محل کار که هم شیک بودن و هم راحتلبخند

و کادوی شمام که تو پستای قبل رونمایی شدچشمک

اینا رو گفتم که به اینجا برسیم که...

ادامه در مطلب بعد

امروز 9 اردی بهشت 93

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان سمانه
9 تیر 93 13:50
سلام مینا جوووووووووووووووووووونم اولا که منم لمز بعدم با افتخار لینکیدمت بهم سر بزن منتظرتم گلم
مامان
پاسخ
سلام عزیییییییییییزممرسی که بهمون سر زدی چرا که نه لینک شدی عزیزم برا رمز هم خصوصیتو چک کن گلم